آموزش اسکیس و راندو

آموزش اسکیس و راندو در معماری - پرزانته - اسکیس ارشد معماری - معماری منظر - طراحی شهری - طراحی داخلی - طراحی مبلمان

آموزش اسکیس و راندو

آموزش اسکیس و راندو در معماری - پرزانته - اسکیس ارشد معماری - معماری منظر - طراحی شهری - طراحی داخلی - طراحی مبلمان

ویرانی خانه‌های تاریخی

 
چرا خانه‌های تاریخی خراب می شوند؟ این پرسشی است که با مشاهده صحنه‌های تأسف بار تخریب میراث گذشتگان به ذهن متبادر می شود و گاه این پرسش را به همراه می آورد که چه کسی مقصر است؟
آقای علیرضا عالم‌زاده با فرستادن عکس‌ها و اسنادی از خانه پدری خود در اصفهان، اعلام داشته که خانواده او خانه تاریخی شان را به شرکت مسکن‌سازان فروخته اند تا از سوی این شرکت وابسته به سازمان مسکن و شهرسازی مرمت شود.
اما با گذشت دو سال نه فقط این وعده محقق نشده، بلکه آن خانه با خاک یکسان شده است.  برای ما ممکن نیست که علت این رخداد را به دقت کنکاش کنیم. اما چنین می نماید که این سرنوشت بسیاری از خانه‌های تاریخی در اصفهان و دیگر شهرهای تاریخی ایران است. نوشته زیر نگاهی است به ریشه‌ها و ابعاد این موضوع. در همین صفحه ، مجموعه‌ای عکس از خانه عالم زاده و دیگر خانه‌های تاریخی نیمه ویران اصفهان را هم می‌بینید. 

فرشید سامانی- چرا خانه‌های تاریخی خراب می شوند؟ این پرسشی است که با مشاهده صحنه‌های تأسف بار تخریب میراث گذشتگان به ذهن متبادر می شود و گاه این پرسش را به همراه می آورد که چه کسی مقصر است؟ در این هنگام می توان سازمان میراث فرهنگی، شهرداری یا فلان بساز و بفروش و دلال زمین را هر یک به نوعی مقصر دانست. اما قصور و تقصیر اینان اگر بخشی از واقعیت باشد، همه واقعیت نیست.

آنچه ما از خرابی خانه‌های تاریخی می بینیم، فروریختن کالبد مادی آنهاست، در حالی که بسیار پیش از این، مفهوم و بستر فرهنگی و اجتماعی خانه‌های تاریخی فرو ریخته است.

این خانه‌ها زمانی شکل گرفتند که خانواده‌های ایرانی در چارچوب الگوی کلان خانواده جای می‌گرفتند. پسران پس از ازدواج، در خانه پدری می ماندند و همان جا فرزندان خویش را به دنیا می آوردند و بسا که تا هنگام عروس گرفتن و داماد دار شدن همچنان ساکن خانه پدری بودند. اکنون دیرگاهی است که این الگو جای خود را به الگوی خانواده هسته‌ای داده و فرزندان بالغ حتی ممکن است پیش از ازدواج، خانه مستقلی را برای خود تدارک ببینند.

از این رو وقتی مالک یک خانه تاریخی از دنیا می رود، وارثان تمایلی به زندگی کنار هم ندارند و می خواهند هرچه زودتر مرده ریگ پدری را تقسیم کنند و پی کار خویش بروند. خواه از طریق فروش، خواه با تفکیک زمین و یا تخریب و تبدیل به احسن.

از این گذشته، برخی باورها چون اهل ستر دانستن زنان و مشغول کردنشان به خانه داری سست شده یا به کلی از میان رفته است و به کارگیری حجاب در معماری و تمهید بیرونی و اندرونی محملی ندارد.

پیشرفت تکنولوژی نیز انسان را بر طبیعت غالب کرده و تأسیسات مدرن، موضوعیت برخی تمهیدات معماران قدیم از قبیل استفاده از وجوه مختلف بنا در فصول گوناگون و بنای بادگیر و سرداب و آب انبار و... را بی وجه ساخته است. بنابراین بخش زیادی از یک خانه تاریخی برای خانواده‌های امروزی بی استفاده و به منزله بار اضافی است.

از یاد نبریم که نگهداری خانه‌های تاریخی به علت ساختار و نوع مصالح به کار رفته در آن‌ها دشوار و هزینه بردار است و همه کس از پس آن برنمی آید.

از سوی دیگر، ارزش افزوده زمین موضوع تعیین کننده ای در سرنوشت خانه‌های تاریخی است. در ایران، زمین همواره یکی از منابع مهم ثروت و وسیله دلالی و کسب سود بوده است. برای مثال، ارزش زمین در مناطقی چون شمیران یا محله جلفای اصفهان سر به آسمان می ساید و مالکان خانه‌های تاریخی را وسوسه می کند که با تخریب خانه و ساخت آپارتمان سود هنگفتی را بدست آورند. شاید این اقدام از نظر فرهنگی شایسته نباشد، اما بی شک در زمره حقوق مالکانه  و قانونی افراد است.

در جاهای دیگر مانند محله عودلاجان تهران یا محلات جوباره، دردشت و جماله اصفهان، وضع متفاوتی حاکم است. در این جا زمین به سبب فرسودگی بافت، دسترسی‌های نامناسب و نبود یا کمبود خدمات شهری آن قدر کم ارزش است که منجر به ترک محله‌های تاریخی از سوی ساکنان اصیل و واگذاری شان به مهاجران فقیر می شود. اما نتیجه همان است: ویرانی و نابسامانی بافت تاریخی.

از همه این‌ها که بگذریم، تازه نوبت به ندانم کاری‌ها و سوء مدیریت‌ها می رسد. در کشورهای جهان سوم دانش و تجربه بسیاری از معماران و شهرسازان صرفا در سطحی است که بتوانند در حاشیه شهرها یا زمین‌های بکر، طرح‌هایی را به اجرا گذارند، اما هنگامی که موضوع مداخله در بافت‌های تاریخی با پیچیدگی‌های کالبدی و اجتماعی به میان می آید، اغلب میراث فرهنگی قربانی نوین سازی می شود.

خیابان کشی، تعریض معابر، ساخت خطوط مترو، احداث زیرگذر و نوسازی بافت‌های فرسوده، مهمترین مواردی هستند که در چند دهه گذشته موجب تخریب گسترده بافت‌های تاریخی و خصوصا خانه‌های قدیمی شده اند. گاه نیز فساد اداری این روند را شتاب می‌بخشد و موجب می شود که حتی بناهای ثبت شده در فهرست آثار ملی از طریق پرداخت رشوه و زد و بندهای غیرقانونی تخریب شوند. خصوصا شهر اصفهان نمونه‌هایی از این دست را بسیار سراغ دارد.

با این وصف، آیا تخریب خانه‌های تاریخی ایران اجتناب ناپذیر است؟ هرگز چنین نیست. تجربه کشورهای پیشرفته نشان می دهد که نوین سازی را می توان دوشادوش حفظ میراث فرهنگی پیش برد.

پیش از همه، ترغیب ساکنان محله‌های تاریخی به باقی ماندن در جایی که نسل اندر نسل در آن زندگی کرده اند، موجب بقای این محلات می شود. این کار از طریق بالا بردن سرانه خدمات شهری، ارایه تسهیلات به ساکنان، رونق بخشیدن به اقتصاد محلی از طریق گسترش گردشگری و از همه مهم تر بالا بردن منزلت اجتماعی خانواده‌هایی که در خانه‌های تاریخی زندگی می کنند، امکان پذیر است.

امروزه ساکنان بسیاری از محله‌های تاریخی ایران مانند مولوی، سید اسماعیل و پامنار در تهران یا جماله و میدان کهنه در اصفهان، فشار اجتماعی فزاینده ای را به عنوان ساکنان محله‌های پست و فقیر نشین تحمل می کنند و در عوض ارزش و تفاخر از آن کسانی است که با تخریب باغات شمیران و از میان بردن چشم انداز البرز، برج نشین شده اند.

هرگاه اینان بتوانند همچون ساکنان ونیز یا محله‌های قدیمی پاریس و لندن و ولز، به سکونت در بافت تاریخی افتخار کنند، می توان امیدوار شد که تراژدی تخریب خانه‌های تاریخی به پرده آخر رسیده است.


 به گفته آقای علیرضا عالم زاده، خانواده او این خانه را به شرکت مسکن سازان اصفهان فروختند تا از سوی این شرکت مرمت و احیا شود. اما پس از دو سال و نیم خبر تخریب آن را دریافت کردند.



 
دو نما از خانه تاریخی عالم زاده در محله جلفای اصفهان که در سال ۱۳۸۶ در فهرست آثار ملی ایران ثبت شد.


تصاویری دیگر از تخریب آثار تاریخی 



























نمایی از خانه کدخدایی در همسایگی همان خانه که توسط شهرداری مرمت و و برای دفتر سازمان نوسازی و بهسازی شهر اصفهان در نظر گرفته شد. این خانه افسوسی است برای آن چه از دست رفته و بارقه امیدی برای آن چه مانده.
نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.